پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:

آیا پیامبران برای دعوت مردم به سوی خدا و استقرار نظام الهی از قوّه ی قهریه استفاده می کردند؟ پس از استقرار نظام الهی وضع به چه صورت بود؟

پپاسخ:

همان گونه که مشاهده می شود پرسش فوق از دو مرحله ی متفاوت سؤال می کند: یکی مرحله ی پیش از استقرار نظام الهی و دیگری پس از استقرار نظام الهی. از این رو ما نیز باید میان این دو مرحله تفاوت گذاشته، وضعیت هر یک را جداگانه بشناسیم:
هدف خداوند از آفرینش انسان رساندن او به بی نهایت کمال، خوشبختی و نعمت است که البته باید با انتخاب و تلاش خود انسان بدست آید. بنابراین هم خدای متعال راه رسیدن به هدف و سعادت نهایی را به انسان نشان می دهد و هم قدرت انتخاب آزاد به او می بخشد تا در پرتو آن انسان راه صحیح را برگزیند و راه کژی و انحراف را وانهد. به همین دلیل خداوند پیامبرانش را فرستاد تا مردم را به آنچه خیر و صلاح دنیا و آخرتشان در آن است دعوت کنند. فرستاده و پیامبر خدا ابتدائاً راهنمایی و دعوت به حق می کند و آیات الهی را بر مردم می خواند و با آگاهی دادن به آنها و بالاترین سطح شناخت و معرفت آنها، زمینه ی پذیرش راه رسیدن به کمال و پذیرش حق و تکالیف الهی را فراهم می آورد. به واقع، در این مرحله پیامبر نقش عقل منفصل را ایفا می کند و بدون این که فشاری و تحمیلی بر مردم داشته باشد و بدون این که آزادی های آنها را سلب کند، فهم آنها را بالا می برد تا زمینه ی انتخاب و گزینش آزادانه در آنها فراهم آید و آزادانه به سوی پذیرش اسلام و احکام تعالی بخش آن رهنمون گردند و نظام الهی مبتنی بر دین را مستقرّ نمایند. آیاتی از قرآن کریم نیز که پذیرش دین را اکراه بردار و اجباری نمی دانند مانند آیه ی «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ» اشاره به همین مرحله؛ یعنی، مرحله ی پیش از پذیرش اسلام دارند. زیرا هدف خداوند انتخاب آزادانه ی دین و نظام الهی از سوی انسان است وگرنه چنانچه این کار با اجبار و تحمیل صورت گیرد، چه بسا حقانیّت آن راه برای انسان ناشناخته بماند و یا آن که بشر بر نادرست بودن آن راه معتقد گردد.
اما پس از آن که انسان ها در اثر تعالیم و معجزات انبیاء -علیهم السلام- راه صحیح را شناختند و آزادانه دین و نظام الهی را برگزیدند، طبعاً به آنچه دین می گوید نیز باید گوش فرا دهند و قوانین آن را به درستی عمل نمایند. چون فرض آن است که افراد با شناخت و آگاهی و از روی گزینش خویش مجموعه ای بنام دین را که حاوی الزامات و فرامینی است برگزیده اند. وگرنه چنانچه بنا باشد پس از پذیرش اسلام نیز انسان ها همانقدر در عمل به احکام دین و نظام الهی آزاد باشند که پیش از پذیرش اسلام نیز انسان ها همانقدر در عمل به احکام دین و نظام الهی آزاد باشند که پیش از پذیرش بودند، انتخاب دین کاری بیهوده و عبث خواهد بود و زحمات انبیاء -علیهم السلام- نیز به همین ترتیب لغو خواهد بود.
بنابراین هم عقل حکم می کند که بعد از پذیرفتن دین و نظام الهی باید عملاً به انجام قوانین دینی و احکام الهی ملتزم بود. و هم وحی:
«وَ مَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لاَ مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ...»(1)
هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش فرمانی دادند، (در برابر فرمان خدا) اختیاری داشته باشند.
چنان که مشاهده می شود در آیه ی شریفه می فرماید هیچ مرد و زن «باایمان» حق ندارد از فرمان خدا و رسول سرپیچی کند؛ یعنی، بعد از ایمان آوردن و پذیرش دین دیگر نمی توان به الزامات و فرامین پایبند نبود. البته بمانند همه ی نظام های حاکم در دنیا اگر شهروندانی پس از اعلام قوانین به آنها از پذیرش آن امتناع کرده و راه تخلف و جرم را پیش گرفتند، نظام الهی هم حق دارد با توسل به قوه قهریه و استفاده از زور جلوی متخلّفان را بگیرد و آنان را ملزم به اجرای قانون کند و یا اگر کسانی به مقابله با نظام الهی پرداختند، با استفاده از قدرت مجازات متناسب با جرم، به مقابله با آنها برخیزد و جلوی شورش ها و حرکت های براندازانه را بگیرد؛ کاری که امروزه و در طول تاریخ تمامی نظام های دنیا انجام داده و می دهند.
نتیجه آن که در مرحله ی پیش از پذیرش دین و نظام الهی، انبیاء ‌-علیهم السلام- هرگز از اجبار و قوه ی قهریه برای هدایت مردم و عمل به دستورات دین بهره نمی گرفتند اما پس از انتخاب آزادانه ی دین و نظام الهی از سوی مردم با کسانی که از اجرای قوانین سرباز می زدند و یا با دین و نظام الهی از سر ستیز و مقابله بر می آمدند به شدّت برخورد می نمودند.

پی نوشت ها :

1. احزاب/36.

منبع مقاله :
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول